معنی وافر ہونا - جستجوی لغت در جدول جو
وافر ہونا
فراوان بودن
فَراوان بودَن
دیکشنری اردو به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سوار ہونا
شروع کردن، سوار شدن، صعود کردن
شُروع کَردَن، سَوار شُدَن، صُعود کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
کافی ہونا
کافی بودن
کافی بودَن
دیکشنری اردو به فارسی
ظاہر ہونا
ظاهر شدن
ظاهِر شُدَن
دیکشنری اردو به فارسی
ماہر ہونا
متخصّص شدن، متخصّص بودن
مُتِخَصِّص شُدَن، مُتِخَصِّص بودَن
دیکشنری اردو به فارسی
واقع ہونا
رخ دادن، رخ دهد
رُخ دادَن، رُخ دَهَد
دیکشنری اردو به فارسی